اکثر فعالان بازار سرمایه و بورس، کم و بیش جردن بلفورت را میشناسند و یا حداقل یکبار نام این دلال بزرگ سهام آمریکایی به گوششون خورده. بلفورت یک جاه طلب و عاشق پیشرفت بود که در مدت زمان کوتاهی توانست از پله های ترقی وال استریت بالا برود. اگرچه پیشرفت جردن بلفورت از راه غیر قانونی و نامتعارف بود، اما شیوه های جالب و خلاق او در فروش سهام شرکتها باعث شد تا در خصوص این شخصیت و زندگی اش فیلم بسازند و کتابهایش امروزه به عنوان مرجعی برای آموزش سرمایهگذاران به حساب میاد. در ادامه این مطلب به طور کامل با روند پیشرفت بلفورت در بازار سهام و کتاب های معروفش آشنا میشیم.
بیوگرافی جردن بلفورت، گرگ وال استریت
خیابان وال یا همان وال استریت در منطقه منهتن نیویورک بازار بزرگ بورس آمریکا، مکانی برای جاه طلبی های عاشقان بورس و سرمایهگذاری است. کسانی که به امید پیشرفت و یک شبه پولدار شدن دست به سرمایه گذاری زده و ریسک های بزرگی را به جان می خرند. اما در این بین تبدیل شدن به گرگ وال استریت کار هرکسی نیست و شاید کمتر کسی همچون جردن بلفورت لایق داشتن همچین لقبی باشه.
سالهای ابتدایی زندگی جردن بلفورت
جردن راس بلفورت در ۹ ژوئیه ۱۹۶۲ و در محله کوئینز نیویورک متولد شد. پدرش یک حسابدار بود و او به همراه خانوادهاش یک زندگی ساده و آپارتمانی داشت؛ و خبری از ثروت کلان و بادآورده نبود. فروش یخ ایتالیایی به دست آمده از فوم های خنک کننده در دوران دبیرستان، باعث شد تا بلفورت به استعداد و توانایی ذاتی خود در فروش پی ببرد. در دهه ۱۹۸۰ جردن یک شرکت در زمینه تجارت فروش گوشت و غذاهای دریایی داشت که نتیجه مطلوبی به بار نیاورد و باعث ورشکستگی او شد.
جردن بلفورت در مسیر وال استریت
ورشکستگی جردن در حوزه تجارت غذاهای دریایی سبب شد تا او عزم خود را جزم کند و به همراه همسرش «دنیز لومباردو» به وال استریت بیاید و مشغول به کار شود. او سعی کرد تا فعالیت خود در حوزه بورس را در سال ۱۹۸۷ با کار در یک شرکت دلال سهام آغاز کند، اما از شانس بد او اولین روز کاری اش مصادف شد با ۱۹ اکتبر یا همان دوشنبه سیاه در تاریخ بورس آمریکا.
اگرچه آغاز کار جردن بلفورت در نقش یک دلال سهام دوام چندانی نداشت، ولی در همان روز اول توانست درسهای بزرگی از رئیس خود یاد بگیرد. رئیسش در همان روز نحس بورس آمریکا، او را به ناهار دعوت کرد و از روشهای سرمایهگذاری و اینکه هیچ کسی نمی داند فردا یک سهام بورس چه خواهد شد، سخن گفت. در همین حال و هوای سرخوشی و غرق در خوشگذرانی جردن به منزل رفت و دومین شکست خود را تجربه کرد. وضعیت مالی او و خانواده اش به اندازهای وخیم بود که همسرش مجبور شد حلقه ازدواج خود را گرو بگذارد.
آغاز حیله گری بلفورت در بازار سرمایه
جردن همان طور که در میان آگهی های روزنامه به دنبال کار می گشت، یک مرکز سرمایه گذاری کوچک توانست نظر او را جلب کند. هرچند فضای آن مرکز و شمایل کارمندان آن با تصورات جردن بلفورت خیلی فرق داشت؛ اما پیشنهاد مسئول آن مرکز به او باعث شد تا روزنه امیدی در دلش ایجاد شود. او پیشنهاد فروش سهام یک شرکت بی ارزش را با ۵۰ درصد کمیسیون به جردن داد.
وقتی جردن پشت تلفن از سهام آن شرکت بی ارزش برای مشتری تعریف کرد و توانست مقدار زیادی از سهام آن را بپوشد، تمام کارمندان و مسئول آنجا را متعجب ساخت. این فروش آغازی برای فعالیت گرگ وال استریت در بازار بورس آمریکا بود. اما جاه طلبی بلفورد حد و مرز نداشت و این مرکز سرمایه گذاری کوچک تنها وسیله ای برای یافتن دوستان جدید برای او شد. جردن عاشق پیشرفت و ترقی بود و از کسب پول زیاد لذت می برد.
تاسیس شرکت استراتون اوکمونت
درآمد جردن روز به روز بیشتر می شد و او در این بین با «دنی پروش» آشنا شد و این آشنایی آغازی برای شراکت این دو گردید. یه جمله معروف از جردن بلفورت وجود داره که میگه :
وقتی از قواعد و قوانین موجود پیروی نکنی، خیلی راحت تر میتونی ثروتمند بشی
بلفورت در ۲۷ سالگی شرکت تجاری خود و دوستانش را با نام «استراتون اوکمونت» راه اندازی کرد و تصمیم گرفت که فعالیت دلالی سهام را در قالب یک شرکت اسم و رسم دار ادامه دهد. فعالیت این شرکت با فروش سهام ارزشمند شروع شد و کم کم دلالی سهام آنها مسیر غیرقانونی پیدا کرد. جردن و دوستانش با ترفندهایی در فروش، سهام بی ارزش بازار را ارزشمند جلوه می دادند و آن را به قیمتهای بالاتر از ارزش ذاتی به مشتریان میفروختند؛ و این کار باعث بالا رفتن ارزش کاذب قیمت سهام این شرکت ها می شد. اما فعالیت شرکت جردن بلفورت به اینجا ختم نمیشه و آنها در عرضه عمومی اولیه ۳۴ شرکت من جمله «استیو مدن» دستکاری کردند.
جردن بلفورت در نقش گرگ وال استریت
این فعالیت های غیرقانونی و عطش بی پایان در کسب پول و ثروت، جردن بلفورت دلال سهام را تبدیل به گرگ وال استریت کرد. بلفورت و دنی از استراتژی «پامپ اند دامپ» برای فروش سهام استفاده می کردند. این استراتژی در اصل روشی است که سرمایهگذاران با وجدان با آن مخالفند. در این روش وقتی قیمت ها کاهش یافت، افرادی سرمایه گذاری هنگفتی بر روی سهام انجام میدهند و سپس با ایجاد تبلیغات دروغین و گمراه کننده باعث افزایش قیمت آن سهم شده و آن سهام رادر قیمت بالا می فروشند.
این موضوع تنها گوشهای از فعالیتهای غیرقانونی جردن بلفورت و همکارانش در یک گاراژ به عنوان شرکت بود و طبق قانون بورس و اوراق بهادار این عمل غیر قانونی است. اما در این میان بلفورت و همکارانش پول زیادی کسب می کردند و ولخرجی های زیادی انجام می دادند. این ولخرجی ها تنها محدود به خرید ماشین ها و جشن های پر زرق و برق نبود. بلکه استفاده از مواد مخدر و تفریح های غیر اخلاقی از امور رایج در شرکت جردن به حساب می آمد.
ازدواج دوم بلفورت
جردن در یکی از مهمانی های اعیانی خود با دختری زیبا با نام «نادین» آشنا شد. این آشنایی در ابتدا به یک رابطه پنهانی خلاصه میشد؛ ولی در ادامه تا جایی پیش رفت که جردن بلفورت تصمیم گرفت از همسر وفادار خود جدا شود و با او ازدواج کند. حاصل این ازدواج دختری با نام «چندلر» و پسرش «کارتر» شد.
حال دیگر جردن بلفورت در اسکناس و زندگی تجملاتی غوطه ور شده بود. کاخ شخصی خودش را داشت و از خرید انواع ماشینهای مسابقه و قایق تفریحی و کادو دادن آن به همسرش غافل نبود. این زندگی پر زرق و برق و رفتارهای خود نمایی از یک طرف، و شکایت های بی شمار مردم مال باخته و فریب خورده از سوی دیگر، پای FBI را به داستان زندگی جردن بلفورت باز کرد.
درگیری بلفورت با اف بی آی
ثروت میلیونی بلفورت باعث شد تا اف بی آی مکالمات گرگ وال استریت را کنترل کند و رفتارش را زیر نظر بگیرد. جردن پس از اطلاع از این موضوع سعی کرد تا بخشی از دارایی خود را به عمه نادین که یک شهروند انگلیسی بود، انتقال دهد و در این راه هم اقداماتی انجام داد. در جریان یکی از این انتقالات، کمیسیون اوراق بهادار بورس در سال ۱۹۹۲ بهدلیل کلاهبرداری و دستکاری قیمت شرکت ها توسط استراتون اوکمونت، از این عملیات غیر قانونی جلوگیری کرد. این کمیسیون جردن بلفورت را تا آخر عمر از کار کردن در صنعت اوراق بهادار محروم ساخت و شرکت آنها جریمه شد. سرانجام گرگ وال استریت در سال ۱۹۹۸ به دلیل کلاهبرداری در اوراق بهادار و پولشویی دستگیر شد و در سال ۲۰۰۳ او را محکوم به ۴ سال زندان و پرداخت ۱۱۰ میلیون دلار جریمه کردند.
زندگی جردن بلفورت در زندان و پس از آن
جردن تنها ۲۲ ماه از محکومیت خود را در زندان فدرال کالیفرنیا گذراند. اما در این برهه زمانی، حتی زندان هم نتوانست بلفورت را از تلاش و سماجت در رسیدن به اهدافش مایوس کند. او در زندان با کمدین معروف « تامی چانگ» هم سلولی بود و مراودات آنها سبب شد تا جردن بلفورت تصمیم به نگارش کتاب زندگی خود گیرد. او کتاب «گرگ وال استریت» خود را که درباره خاطراتش و برگرفته از لقبش بود را، در سال ۲۰۰۸ به چاپ رساند. جرد در این کتاب به تمامی جزئیات موفقیت خود در وال استریت و سقوط زندگیش می پردازد.
یکسال بعد بلفورت دومین کتاب خود را با نام «دستگیری گرگ وال استریت» به چاپ رساند. این اثر نیز به جزئیات پس از دستگیری او اشاره دارد. کارگردان معروف سینما «مارتین اسکورسیزی» نیز در سال ۲۰۱۳ با بازی گرفتن از لئوناردو دی کاپریو در نقش بلفورت و بر اساس کتاب خاطرات این دلال سهام بورس، فیلم گرگ وال استریت را ساخت؛ که کاملاً بر اساس حقایق زندگی بلفورت بود. جردن تمام درآمد خود از چاپ کتاب و ساخت فیلم زندگی اش را برای تسویه بخشی از جریمه مالی خود به مردم فریب خورده بازگرداند.
بلفورت در حال حاضر در لس آنجلس زندگی می کند تا به دو فرزند خود نزدیک باشد. او به آموزش و فروش برنامه اختصاصی خود با نام «استریت لاین» مشغول است. سخنرانی های انگیزشی او طرفداران زیادی دارد و اکثر فعالان بازارهای بورس به مطالعه کتاب هایش علاقه دارند. بر اساس سیستم استریت لاین، بلفورت به هر شخصی فارغ از سن، نژاد، جنسیت و سطح تحصیلات کمک میکند تا به موفقیت و ثروت برسد. او می گوید :
من همان گرگ وال استریت هستم، فقط نیک اندیش شده ام!
عالی بود دقیقا فیلم وال استریت رو به بهترین شکل ممکن بازش کردین ممنونم …
بسیار زیبا