in

طرحواره درمانی چیست؟

آشنایی با طرحواره درمانی و مفاهیم اصلی آن

طرحواره درمانی چیست؟ در اطراف ما، افراد زیادی با شخصیت ها و رفتارهای گوناگون زندگی می کنند. بخش عمده ای از شخصیت این افراد، ریشه در کودکی و رفتار والدین آنها دارد. عده ای زود عصابی می شوند و برخی دیگر زود رنج بوده و افرادی هم وسواس بیش از حد دارند. این عادت رفتاری ناشی از طرحواره هایی است که در علم روانشناسی به آنها «تله زندگی» می گویند. هر فردی می تواند به یک یا چند تله زندگی دچار شود. تله هایی که اگر شناسایی و یا کنترل نشوند، می تواند اثرات مخربی بر شخصیت و رفتار فرد بگذارد.

مکتب روان درمانی شناختی-رفتاری یکی از شاخه های روانشناسی است که چنین رفتارهایی را طرحواره های درمانی نامیده و آنها را بر اساس ویژگی های مشترکی که دارند، تقسیم بندی می کند. در ادامه به زبانی ساده در خصوص اینکه طرحواره های درمانی چیست و کلیه مباحث مرتبط با آنها توضیح خواهیم داد.

طرحواره درمانی

طرحواره درمانی و مفاهیم اساسی مرتبط با Schema Therapy

طرحواره درمانی (Schema Therapy)، رویکردی از روان درمانی تلفیقی است که برای درمان اختلالات شخصیتی و مزمن محور در افراد اجرا می شود. فرد مبتلا به اختلالات شخصیتی، عملکرد و رفتاری ناسالم از خود بروز می دهد و به نوعی اختلال روانی دچار شده است.

این موضوع روان شناسی برای اولین بار در سال ۱۹۸۰ میلادی توسط دکتر جفری ای. یانگ مطرح شد. یانگ یک روان شناس و روان درمانگر آمریکایی از مکتب روان درمانی شناختی رفتاری (CBT) بود که بر اساس مشاهدات و یادداشت های خود در جلسات روان درمانی، توانست این روش درمانی جدید را بنیان گذاری کند. روشی که در اصل ترکیبی از نظریه های پیشین روانشناسی همچون نظریه دلبستگی، درمان شناختی رفتاری و گشتالت درمانی است.

یانگ با بررسی رفتار مراجعین خود، متوجه یک سری الگوهای تکراری در ارتباط با واکنش های هیجانی و مخرب در روابط خانوادگی، احساسی و شغلی آنها شد. بررسی این مشاهدات، به پیدایش شیوه ای جدید از درمان اختلالات روانی به نام «طرحواره درمانی» منجر گردید.

پس به زبانی ساده می توان طرحواره درمانی را مجموعه ای از الگوهای فکری و باورهای بنیادی دانست که حول یک موضوع در ذهن فرد شکل گرفته و باعث بروز رفتارهایی خاص می شوند.

در ارتباط با Schema Therapy یا همان طرحواره درمانی، چهار مفهوم اساسی وجود دارد. این مفاهیم شامل طرحواره های ناسازگار اولیه (تله های زندگی)، رویکردهای مقابله ای، ذهنیت طرحواره ای و نیازهای هیجانی اساسی هستند؛ که در ادامه در خصوص آنها توضیح خواهیم داد.

طرح واره های ناسازگار اولیه یا تله های زندگی

بخشی از شخصیت و رفتارهای ما در دوران کودکی شکل می گیرد. این رفتارها حاصل پیش نویس های ذهنی هستند که از رفتار والدین و اطرافیان خود می گیریم. بر اساس همین باورهای فکری است که فرمت شخصیت ما شکل می گیرد و در زندگی عاشق می شویم.

این رفتارها می تواند فرد را دچار یک سری تله های زندگی کند. تله هایی که نقش اساسی در انتخاب دوستان و یا مخاطبان ما دارند. برای درک بهتر مفهوم تله زندگی، یک مثال ساده می زنیم.

راهبردهای مقابله ای در طرحواره درمانی چیست

مثالی برای درک تله زندگی

عضوی از یک خانواده فداکار را در نظر بگیرید. اعضای این خانواده همیشه سعی در خوشحال کردن بقیه دارند و خواسته های دیگران را بر خواسته های خود ترجیح می دهند. کودک بزرگ شده در چنین خانواده ای، همیشه سعی دارد تا نقش یک حامی را برای دیگران بازی کند. به همین دلیل دچار نوعی تله زندگی با نام «تله ایثار» می شود. شخصی که دچار این تله شود، صرفا در تلاش برای راضی نگه داشتن اطرافیان خود است و نوعی نیاز به تایید و دوست داشته شدن در او ایجاد می شود.

این رفتار باعث می شود که او جذب کسی شود که دچار خود خواهی است و درخواست های خود را راحت با دیگران مطرح می کند. چنین شخصی بدون در نظر گرفتن شرایط شما، خواسته های نامعقول خود را مطرح کرده و به نوعی از حس حامی بودن شما سو استفاده می کند (تله خود محوری). پس فردی با تله زندگی ایثار، بیشتر جذب فردی با تله خودمحوری می شود. این تنها نمونه ای از جذب شدن دو شخصیت با دو تله متضاد به یکدیگر است.

قبل از پرداختن به دیگر مفاهیم اساسی طرحواره درمانی، لازم است که با انواع آن آشنا شویم. آشنایی با این طرحواره ها و ویژگی های رفتاری آنها، می تواند به درک دیگر مفاهیم ذکر شده در این مطلب کمک کند.

انواع طرحواره ها

اکثر طرحواره ها مربوط به دوران کودکی هستند و در همان دوره سنی نیز رشد می کنند. این طرح واره ها در مقابل تغییر مقاوم هستند و نوع مدیریت نشده آنها، می تواند باعث ایجاد الگوهای منفی تقویت شونده در افراد شود. طرحواره ها به طور ناخودآگاه بر روی اقدامات و افکار شما تاثیر گذاشته و روش های مقابله ای آنها در اکثر موارد مضر و ناسالم هستند. بر اساس نظریه کارشناسان، ۱۸ طرحواره مختلف وجود دارد که به پنج دسته کلی تقسیم می شوند:

طرح واره های طرد شدگی

دسته اول: طرحواره های حوزه طرد و بریدگی

۱- طرحواره رها شدگی (Abandonment/Instability):

در این طرحواره فرد خود را رها شده و تنها می داند. شخصیتی که به هر کسی دلبستگی عاطفی داشته باشد، او را از دست خواهد داد. چنین فردی توقع دارد تا نزدیکانش او را رها کرده و به هر طریقی که شده، روابط نزدیک خود با دیگران را به پایان برساند.

۲- طرحواره انزوای اجتماعی (Social Isolation/Alienation):

بر اساس این طرحواره، فرد خود را متفاوت از جامعه می داند و فکر می کند که عضو هیچ گروه یا جامعه ای نیست. چنین فردی خود را از دنیا و دیگران جدا شده می داند.

۳- طرحواره محرومیت عاطفی (Emotional Deprivation):

هر انسانی یک سری نیازهای عاطفی دارد که عشق، نزدیکی و توجه، سه دسته اصلی آنها هستند. در طرحواره محرومیت عاطفی، این نیازهای فرد توسط دیگران برآورده نمی شود. به همین دلیل او فکر می کند که کسی نیست تا او را درک کرده و به حرفهایش گوش دهد.

۴- طرحواره عدم اعتماد/سواستفاده (Mistrust/Abuse):

در این نوع از طرحواره درمانی، فرد از دیگران انتظار دارد تا به طور عمد از او سو استفاده کنند. چنین فردی همیشه توقع خیانت و ضربه خوردن از جانب اطرافیان خود را داشته و منتظر است تا دیگران به او آسیب برساند. رفتار متقابل چنین انسانی در اکثر موارد انتقامی است.

۵- طرحواره شرم و نقص (Defectiveness/Shame):

فرد گرفتار در طرحواره درمانی شرم و نقص، خود را ناقص و ناکافی می داند. به همین دلیل از نزدیک شدن به دیگران ترس داشته و نگران این است که دیگران کمبود او را بفهمند. چنین باورهایی باعث شرمندگی و سرخوردگی فرد می شود.

طرحواره درمانی طرد شدگی

دسته دوم: طرحواره های خودگردانی و عملکرد مختل

۶- طرحواره خویشتن تحول نیافته (Enmeshment/Undeveloped Self):

در این نوع از طرحواره درمانی، فرد از لحاظ عاطفی بیش از اندازه درگیر با دیگران است. معمولا این طرحواره در ارتباط فرد با والدین یا شریک عاطفی او دیده می شود. اطرافیان نیز، چنین فردی را انسانی با هویت فردی رشد نیافته می دانند.

۷- طرحواره وابستگی (Dependence/Incompetence):

این طرحواره مربوط به افراد متکی و وابسته است. کسانی که در انجام مسئولیت های روزانه خود عاجز هستند و نمی توانند کاری را به طور مستقل انجام دهند.

۸- طرحواره آسیب پذیری در برابر هرگونه آسیب و بیماری (Vulnerability to Harm and Illness):

یکی از رایج ترین طرحواره های درمانی، مربوط به آسیب پذیری است. بر اساس این طرحواره، فرد همیشه منتظر یک فاجعه بزرگ است و همواره خود را در برابر آسیب می بیند. آسیب هایی که می توانند مالی، پزشکی، طبیعی و جنایی باشند. فرد درگیر در این طرحواره، بیش از حد به فکر محافظت از خود است.

۹- طرحواره شکست (Failure):

در این طرحواره، فرد خود را دست کم گرفته و فکر می کند که دیگران در هر زمینه ای مانند ورزش یا شغل، از او بهتر هستند. بی کفایتی، حماقت و خنگ بودن، از احساسات رایج در چنین افرادی است. چنین انسانی حتی برای رسیدن به اهداف خود تلاش نمی کند؛ چون خود را فردی شکست یافته می داند.

طرحواره درمانی استحقاق چیست

دسته سوم: محدودیت های مختل

۱۰- طرحواره درمانی استحقاق (Entitlement):

در این طرحواره فرد فکر می کند که می تواند هر حرفی که می خواهد را بر زبان آورده و هر کاری دوست دارد را انجام دهد. چنین شخصی به منطقی بودن خواسته خود اهمیت نداده و نگران عواقب درخواست های خود نیست.

۱۱- طرحواره خویشتن داری ناکافی (Insufficient Self-Control):

این طرحواره را می توان از مهمترین طرح واره های درمانی دانست که ممکن است برای افراد رخ دهد. چنین شخصی تحمل سرخوردگی را ندارد و محدودیتی در مقابل بیان احساسات و انگیزه های خود حس نمی کند.

نوع بسیار شدید این طرحواره را می توان در افراد مبتلا به اعتیاد مشاهده کرد. اعتیادی که می تواند در زمینه خرید، مصرف مواد مخدر، قمار و غیره باشد.

دسته چهارم: طرحواره های حوزه دیگر جهت مندی

۱۲- طرحواره تایید خواهی (Approval-Seeking):

در این نوع از طرحواره، فرد برای جلب رضایت و تایید دیگران، وقت زیادی را صرف می کند. حتی گاهی اوقات از نیازهای واقعی خود صرف نظر کرده و به احساساتش اهمیتی نمی دهد. این تلاش می تواند تا اندازه ای پیش برود که فرد تمام سعی خود را صرف بهبود وضعیت ظاهری خود می کند تا بلکه دیگران او را به رسمیت بشناسند.

طرحواره درمانی ایثارگری

۱۳- طرحواره ایثارگری:

در طرحواره درمانی ایثارگری، فرد به دنبال اعتماد به نفس و ارزشمندی است که با کمک به دیگران کسب می شود. چنین فردی بسیار از خود گذشتگی دارد و رفع نیازهای دیگران را بر نیازهای خود ترجیح می دهد. نمونه ای از این طرحواره را در مثال مربوط به تله زندگی در ابتدای مطلب، آوردیم.

۱۴- طرحواره اطاعت:

طرحواره درمانی اطاعت در خصوص افرادی صدق می کند که حاضرند از دیگران اطاعت کنند تا دچار عواقب منفی آن نشوند. او به دیگران اجازه می دهد تا بر او سلطه کنند و خود را مطیع اوامر آنها می داند.

طرحواره درمانی منفی گرایی چیست

دسته پنجم: طرحواره بازدارندگی و گوش به زنگی بیش از حد

۱۵- طرحواره منفی گرایی/بدبینی (Negativity/Pessimism):

وقتی چشم خود را بر روی جوانب مثبت زندگی بسته و صرفا جنبه های منفی آن را ببینیم، دچار این نوع طرحواره درمانی خواهیم شد. نگرانی، تشویش و استرس از ویژگی های روحی چنین افرادی است. چنین شخصی نه تنها از زندگی لذت نمی برد، بلکه همواره فردی نگران و مضطرب به نظر می رسد.

۱۶- طرحواره مهار/بازداری هیجانی (Emotional Inhibition):

در این طرحواره، فرد به دنبال سرکوب انگیزه و احساسات خود است. زیرا همواره ترس این را دارد که ابراز احساساتش، باعث آسیب رساندن او به دیگران شده و شرمنده شود.

۱۷- طرحواره درمانی تنبیه (Punitiveness):

شخص مبتلا به طرحواره درمانی تنبیه، بیش از اندازه به دنبال انتقاد از خود یا دیگران است. او معتقد است که افراد را به خاطر اشتباهشان باید تنبیه کرد.

۱۸- طرحواره معیارهای سرسختانه (Unrelenting Standards):

در این طرحواره فرد همیشه به دنبال تلاش است. چنین شخصی فکر می کند که به اندازه کافی خوب نیست و برای رضایت انتقادهای درونی خود، سرسختانه تلاش می کند. چنین رفتاری باعث می شود که فرد حتی از حضور در کنار خانواده و عزیزان خود لذت نبرد.

اجتناب

منظور از راهبردهای مقابله ای در طرحواره درمانی چیست؟

طرحواره ها با هیجانات و واکنش های احساسی شدیدی همراه هستند که باعث بروز ترس، استرس و خشم در فرد می شوند. فرد در هنگام مواجه با برانگیختگی ناشی از این طرحواره ها، به صورت ناخودآگاه یکی از راهبردهای مقابله ای را انتخاب می کند. پس به رفتارهای ناخودآگاهی که فرد نسبت به انواع طرحواره ها بروز می دهد، «راهبردهای مقابله ای» می گویند.

بکارگیری این راهبردها در دوران کودکی عادی بوده و در جهت بقا است. اما به مرور این راهبردها در شخصیت فرد تثبیت شده و به بزرگسالی انتقال می یابد. اما بکارگیری این راهبردها در دوران پس از بلوغ، می تواند نتیجه معکوس داده و فرد را در مواجهه با مسائل تنش زا، دچار مشکل کند. چون این راهبردها بر رفتار و نحوه فکر کردن افراد اثر می گذارند و به روشی رایج برای مقابله با احساسات دردناک تبدیل می شوند.

راهبردها سه نوع کلی دارند؛ اما به طور قطعی نمی توان گفت که هر طرحواره باعث انتخاب کدام راهبرد مقابله ای می شود. چون افراد در مقابله با طرحواره ای ثابت، رفتارهای متفاوتی از خود نشان می دهند. انتخاب راهبرد توسط هر شخص، بستگی به خلق و خوی آن فرد و راهبردهای مقابله ای دارد که در کودکی از والدین خود آموخته است. البته نباید از تاثیرگذاری عوامل اکتسابی و محیطی در انتخاب این راهبردها نیز غافل بود. در ادامه به معرفی این راهبردها می پردازیم.

  • راهبرد مقابله ای Flight یا اجتناب

اجتناب یا فرار از مشکلات و مسائل شخصی، اگرچه راه چاره نیست اما راهبردی مقابله ای است که برخی از افراد در برخورد با طرحواره ها بکار می گیرند. بر اساس این راهبرد، فرد دوست ندارد با محرک هایی روبرو شود که طرحواره هایش را برمی انگیزند؛ به همین دلیل از آنها فرار می کند.

این رفتار شخص، ناشی از آموزش های محیطی و الگوی شخصیتی والدین است. البته این روشی موقت و گذرا بوده و نمی توان همیشه از آن استفاده کرد؛ پس باید با مشکلات خود روبرو شد.

  • مکانیزم مقابله ای Freeze یا تسلیم

راهبرد مقابله ای تسلیم، یکی از مخرب ترین واکنش هایی است که هر فردی می تواند در مواجهه با طرحواره های خود بروز دهد؛ چون آسیب های روحی و روانی مخربی دارد. بر اساس این راهکار، شخص هیچ گونه مقاومتی در روبرو شدن با احساسات مخرب و منفی که او را تحریک می کند، نشان نمی دهد. در دانش روان شناسی چنین فردی را آسیب پذیر یا «منفعل» می گویند.

راهبرد مقابله ای تسلیم

  • راهبرد مقابله ای جبران افراطی یا Fight

روش جبران افراطی، نوع مخربی از راهکارهای مقابله ای با طرحواره ها است. شخصی که از این راهبرد مقابله ای استفاده می کند، در برابر استرس، خشم، ترس، غم و دیگر احساسات ناشی از مواجهه با طرحواره های خود، مقاومت کرده و با آنها می جنگد. چنین فردی به دنبال بازیابی عزت نفس آسیب دیده خود در زمان کودکی است و فقط به جبران افراطی آن فکر می کند.

طرحواره جبران افراطی

ذهنیت طرحواره ای

منظور از ذهنیت طرحواره ای، حالات ذهنی است که از ترکیب طرحواره های فعال هر شخص با شیوه های مقابله ای او در موقعیت های خاص ایجاد می شود. به عنوان مثال ذهنیت یک کودک آسیب پذیر، حاصل مجموعه ای از حالات ذهنی و روانشناختی است که از ترکیب چند طرحواره درمانی سو استفاده، طرد و یا نقص با سبک مقابله ای تسلیم به وجود می آید. این ذهنیت ها می توانند مفید (سازگار) و یا مضر (ناسازگار) باشند.

درمانگران با استفاده از این ذهنیت های طرحواره ای، اقدام به دسته بندی طرحواره های درمانی در خصوص فرد می کنند. البته درمانگران این ذهنیت های طرحواره ای را به عنوان شرایط ذهنی فرد در نظر می گیرند؛ نه صفات فردی او. این ذهنیت ها به چهار دسته زیر تقسیم می شوند:

  • ذهنیت های کودکانه: مهمترین شاخصه آنها، رفتار و احساسات کودکانه افراد است.
  • ذهنیت های مقابله ای ناکارآمد: ذهنیت هایی که در ابتدا و برای پیشگیری از تنش هیجانی مفید هستند؛ اما در نهایت منجر به تقویت طرحواره می شوند.
  • بینش یا ذهنیت والدینی ناکارآمد: این ذهنیت شامل ندای منتقدانه، خشن و مطالبه گر والدین است.
  • ذهنیت بزرگسال سالم: ذهنیتی کارآمد و سالم که با اعمال محدودیت ها، به تنظیم سایر ذهنیت ها می پردازد.

طرحواره درمانی چیست

نیازهای هیجانی اساسی

دلیل اصلی بروز طرحواره ها در سنین بلوغ و بزرگسالی، نیازهای اساسی برآورده نشده و تجربه های ناخوشایند شخص در کودکی است. این موضوع باعث ایجاد حس های مخرب در کودک شده و به مبنایی برای ایجاد طرح واره در بزرگسالی تبدیل می شود. عمده این نیازها احساسی بوده و شامل موارد زیر هستند:

  • احساس امنیت و دلبستگی ایمن به دیگران
  • کفایت، خودمختاری و هویت فردی
  • آزادی در بروز هیجان ها و نیازهای سالم
  • آزادی در تفریح و بازی های کودکانه
  • درک محدودیت ها و مرزها متناسب با سن

نیاز های هیجانی احساسی در طرح واره

تجربه های ناخوشایند

از طرفی دیگر، تجربه های ناخوشایند را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:

  • نیازهای برآورده نشده: کودک همواره به توجه و محبت نیاز دارد. پس اگر این نیازهای کودک توسط والدین تامین نشود، تبدیل به تجربه ای ناخوشایند برای او خواهد شد.
  • ضربه های روحی و قربانی سوء استفاده بودن: در یک دعوای خانوادگی، کودکان بیشترین آسیب را خواهند دید. کودکی که والدین خود را از دست داده و یا با قرار گرفتن در محیطی ناسالم مورد تجاوز جنسی قرار گیرد، تجربه ای ناخوشایند را خواهد داشت. منشا اصلی چنین تجربه ای، تنبیه فیزیکی و روحی و دعوای والدین است.
  • برآورده شدن افراطی نیازها و نبود محدودیت در تربیت کودک: گاهی اوقات والدین در تربیت فرزندان خود زیاده روی می کنند. بیش از حد از آنها مراقبت کرده و یا هر نیازی که داشته باشند را برطرف می کنند. این اشتباهی است که می تواند تبدیل به چالشی جدی برای کودک در بزرگسالی شود. تعیین مرز و محدودیت باید به اندازه کافی باشد. چون سخت گیری زیاد و یا آزاد گذاشتن بیش از حد کودک، هر دو می تواند خطرناک باشد.
  • انتخابی بودن رفتارهای والدین توسط کودک و درونی سازی آنها: کودک کلیه رفتارهای والدین خود را می بیند و بخشی از آنها را به عنوان طرحواره انتخاب می کند. این طرحواره ها نقش مهمی در رفتارها و خلق و خوی او در جامعه دارند. بر اساس همین طرحواره ها است که فرد، دوستان و مخاطبان خود را انتخاب می کند. به همین دلیل گاهی اوقات شاهد اشتراک های رفتاری متعدد بین دوستان خود هستیم.

ضربات روحی

مهارت های کاربردی درمانگران در روند درمان

روانشناسی دانشی گسترده و متنوع است. پس درمانگران می توانند از شیوه و متد های موجود در بهترین کتاب های روانشناسی برای درمان بیماران خود استفاده کنند. برای درمان بیماران مبتلا به اختلالات روانی نیز، مهارت های مختلفی وجود است. اما دو مهارت کلی در این زمینه وجود دارد که اکثر درمانگران در دوره های درمانی از آن استفاده می کنند. بکارگیری این مهارت ها باعث ایجاد حس امنیت و راحتی در بیماران می شود.

مواجهه ی همدلانه: در این روش، درمانگر طرحواره های مشاهده شده در بیمار را در طول دوره درمانی ارزیابی کرده و با او همدلی می کند. هدف اصلی از بکارگیری چنین مهارتی، «کمک به فهم اهمیت تغییرات روحی ایجاد شده به واسطه‌ی این روش» است.

بازوالدگری محدود: در این مهارت، درمانگر به دنبال جبران نیازهای اساسی است که در دوران کودکی بیمار، برآورده نشده است. این کار باید با حفظ احترام و امنیت و در فضایی مملو از شفقت و مهربانی انجام شود.

واژه «محدود» در این مهارت، اشاره به این موضوع دارد که درمانگر باید به مقدار مشخصی از این روش استفاده کند. مقداری که باید به اندازه ی نیاز فرد بیمار و بر اساس استانداردهای حرفه ای و اخلاقی تعیین شده در سلامت روان باشد.

درمانگران طرحواره

محدودیت های موجود در روش طرحواره درمانی

طرحواره درمانی، روشی موثر برای درمان افسردگی و اختلالات روحی است. آثار و نتایج این روش نشان داده است که، می توان از آن برای درمان اختلالات شخصیتی افراد استفاده کرد. اما فارغ از این نتایج مثبت، برای درک کارآمدی یا ناکارآمدی هر روشی به یک بازه زمانی بلند مدت نیاز داریم.

اما طرحواره درمانی و تمامی شیوه های رایج در این روش، در سال ۱۹۸۰ مطرح شده و هنوز قدمت آن به نیم قرن نرسیده است. چنین مدت زمانی در علم روانشناسی بسیار کم است و نمی توان به طور قطع در خصوص کارایی آن اظهار نظر کرد.

پس لازم است که مطالعات بلند مدتی بر روی روش طرحواره درمانی انجام گیرد؛ تا بتوان آن را با سایر نظرات و روش های موجود مقایسه کرد. این موضوعی است که اکثر منتقدان روانشناسی با آن موافق هستند. پس علی رغم نتایج امید بخشی که طرحواره درمانی در درمان اختلالات روانی دارد، نیاز به تحقیقات بیشتری در این زمینه است.

طرحواره درمانی چیست

نتیجه گیری

با در نظر گرفتن تمامی مفاهیمی که در این مطلب به آنها اشاره شد، طرحواره درمانی را می توان روشی یکپارچه و نوین دانست که برای درمان طرحواره های ناشی از برآورده نشدن نیازهای فرد در کودکی و اختلالات شخصیتی او بکار می رود. این رویکرد سعی در اصلاح ذهنیت و باورهای مخربی دارد که مبنای اصلی این طرح واره ها هستند.

هدف از بکارگیری روش طرحواره درمانی، اصلاح رویکردهای مقابله ای رایج است تا فرد بتواند نگاهی مساله مدار و هیجان مدار به مشکلات و هیجانات مخرب خود داشته باشد.

این موضوع به افراد درگیر با طرحواره های درمانی کمک می کند تا در ارتباط های خود با والدین و سایر افراد جامعه موفق تر عمل کرده و به راه حلی منطقی برای انتخاب شغل، دوست یابی و کار کردن برسند. همچنین افزایش عزت نفس، دوست داشته شدن بی قید و شرط و ارزش گذاری برای خود، از دیگر آثار درمانی این روش است.

مطلب مرتبط:

تست روانشناسی رورشاخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نویسنده: کیوان چوگلی

سلام.کیوان هستم، کارشناسی ارشد ریاضیات مالی و علاقمند به مباحث سرمایه گذاری در اوراق بهادار و بورس می باشم..به نویسندگی و نوشتن علاقمند هستم و همیشه در پی یادگیری مطالب جدید ...با نظرات خود بنده و تیم بلاگر نت نظر را دلگرمی دهید..